۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

بزن!


داریم خیابون انقلاب راه میریم، یهو میگه "حامد؟" میگم "جانم؟" میگه "میخوام بزنم تو گوشِت!"
جدا خیلی خیلی حال کردم...

۱ نظر:

محمد گفت...

کی؟
از دعوتت به نوشتن دوباره ممنون، ولی تو حیاط همیشه هرچی چاه می‌زنم به آب نمی‌رسم. مدتی اسهال قلم گرفته بودم ولی پابلیش نمی‌کردم، حالا هم که قصدش رو دارم خالی‌ام، خشک. چه خوب که هستی و اینجا آپ می‌شه.